Search
دسته‌بندی نوشته‌ها
دیدو

دیدو

دیدو، یک کاراکتر کارتونی است. سگ کوچولویی است که در یک سری روایت های شیرین، دوستانی پیدا می‌کند و با آنها ماجراهایی را تجربه می‌کند.

کتاب‌های دیدو با چاپ نفیس به زبان انگلیسی با ویراستاری مناسب برای کودکان، در آمازون و تمام کتاب‌فروشی‌های معتبر آنلاین و عادی دنیا عرضه می‌شوند. پازل‌های دیدو، تی‌شرت‌های دیدو، اسباب‌بازی‌ها و اکسسوارهای دیدو هم در راهند.

اما خالق این سگ کوچولو کیست؟ کمپانی والت دیزنی؟ پیکسار؟ دریم وورکز؟ فاکس؟

من داستانش را تعریف می‌کنم:

یکی بود یکی نبود. تو همین تبریز خودمون، یه خانمی شب‌ها برای بچه اش داستان می‌گفت. یه روز برادر اون خانمه که این داستان‌ها را می شنید، پرسید:

– یاسمن، این داستان‌ها از کدوم کتابه؟

– از هیچ کتابی … این‌ها رو خودم می‌سازم.

– این‌ها خیلی با ارزشند … باید این‌ها رو بنویسی

این آغاز ماجرای دیدو بود. علیرضا احمدی‌زاده، دوست عزیزی که سال‌هاست با همکاری خواهرش، یک کانون تبلیغاتی کوچک و گزیده کار را در تبریز اداره می‌کند، آن شب تصمیم گرفت که این داستان‌های ارزشمند خواهرش را از محدوده چهاردیواری خانه‌یشان خارج کند و لذت این قصه‌ها را با تمام بچه‌های دنیا تقسیم کند. خواهرش را ترغیب کرد که داستان‌ها را از ذهن خود به کاغذ منتقل کند. آنها را به مترجم و ویراستار سپرد و برای چند انتشاراتی معتبر ایمیل کرد. یک شرکت بزرگ انتشاراتی، ماجراهای دیدو را پسندید و قرارداد بسته شد: دیدو در راه جهانی شدن.

کاراکتر دیدو را گرافیست گمنامی در همین تبریز درست کرد. لوکیشن‌ها و ماجراها تماماً مصور شدند و ماکت کتاب، با تمام جزییات به ناشر فرستاده شد. ناشر تقریباً بدون هیچ تغییری، ماکت را تصویب کرد و در مورد جلدهای بعدی هم توافق شد و دیدو به چاپ رفت.

دوستانی که با فرایند پذیرش کتاب در آمازون آشنا هستند، می‌دانند که چاپ کتاب به زبان انگلیسی و رساندن آن به ویترین آمازون و سایر کتاب‌فروشی‌های آنلاین و عادی دنیا، برای یک ایرانی ساکن ایران، در حد غیر ممکن است. اما علیرضا احمدی‌زاده بدون توجه به این محدودیت عینی، دست دیدو را گرفته و او را از گوشه ذهن خواهرش تا ویترین آمازون هدایت کرده است.

من نمی‌دانم که این کتاب فروش خواهد رفت یا نه؟ نمی‌دانم که دیدو به یک کاراکتر بین‌المللی و محبوب تبدیل خواهد شد یا نه، نمی‌دانم که ایرانی بودن مولف و صاحب امتیاز این پدیده، بر ماجرا سایه خواهد انداخت یا نه. آن‌چه که برایم مهم است این است که احمدی‌زاده هم مانند خیلی کانون‌های تبلیغاتی دیگر می‌توانست از رکود و بیکاری و هزینه‌ها بنالد. می‌توانست قراردادهای ناتمام کار و فاکتورهای پرداخت نشده و چک‌های برگشت‌خورده را بشمارد و در محافل غصه‌خوری صنفی، زانوی غم بغل بگیرد. اما او از یک اتفاق ساده خانگی، یک کاراکتر ساخت، و جهانی شد و در این عکس در دفتر من ایده‌هایش را در مورد تولید و عرضه اسباب‌بازی‌های دیدو توضیح می‌دهد.

هر لحظه، هر ساعت، هر روز، دیدوهایی دور و بر ما متولد می‌شوند و بازی شادمانه خود را آغاز می‌کنند؛ اما ما به تلویزیون و اخبار و اینترنت و فوتبال و گلایه از گرانی و بیکاری مشغولیم. دیدوها به ناچار در غربت و تنهایی خود می‌میرند و کسی از مرگ غمگین آنان خبردار نمی‌شود. علیرضا احمدی‌زاده دیدوی خود را یافت. دیدوی من و شما کجاست؟

حسن اطاعت

خرداد ۹۳

Leave a comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *